شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید اسدالله اسلامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد اسدالله اسلامي »
شیر مرد عرصههای نبرد بود و دلاوری که هیچوقت خستگی او را خسته نکرد. سید اسدالله ۱/۶ /۱۳۴۰ در خانوادهای روحانی، متدین و از سلاله پاک رسولالله (ص)، در روستای خواجه جمالی از توابع شهرستان نیریز قدم به عرصه گیتی نهاد. وی دومین فرزند مرحوم سید باقر اسلامی بود که از دامان پرمهر و محبت پدر و مادر خود راه کسب علم و دانش را در دبستان وقار روستا پیش گرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد اسدالله اسلامي »
شیر مرد عرصههای نبرد بود و دلاوری که هیچوقت خستگی او را خسته نکرد. سید اسدالله ۱/۶ /۱۳۴۰ در خانوادهای روحانی، متدین و از سلاله پاک رسولالله (ص)، در روستای خواجه جمالی از توابع شهرستان نیریز قدم به عرصه گیتی نهاد. وی دومین فرزند مرحوم سید باقر اسلامی بود که از دامان پرمهر و محبت پدر و مادر خود راه کسب علم و دانش را در دبستان وقار روستا پیش گرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
گفتن و نوشتن از کسی که مستی از باده عشق، اورا به وادی مجنون کشانده بود، کاری است بس مشکل. اما به قول مولوی: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید محمدرضا سال 1344 در شهر نیریز در خانوادهای دیندار دیده به جهان گشود. عشق حضرت مصطفی(ص) و رضایت از خدا که چنین گلی را به گلستان آنها هدیه نموده است، سبب شد تا اورا محمدرضا بنامند. از سنین کودکی اورا با معارف ناب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
گفتن و نوشتن از کسی که مستی از باده عشق، اورا به وادی مجنون کشانده بود، کاری است بس مشکل. اما به قول مولوی: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید محمدرضا سال 1344 در شهر نیریز در خانوادهای دیندار دیده به جهان گشود. عشق حضرت مصطفی(ص) و رضایت از خدا که چنین گلی را به گلستان آنها هدیه نموده است، سبب شد تا اورا محمدرضا بنامند. از سنین کودکی اورا با معارف ناب...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید جعفر سجادیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جعفر سجاديان »
بیا دست در دست هم نهیم و بر سمند راهوار عشق سوار شویم و به دوردستها سفر کنیم. به دیاری که در آنجا حسین (ع) به اشاره، هزاران عاشق سینه سوخته را بهسوی خود خواند و سرهای خونین آنان را بر زانوی خود نهاد و شهد شیرین وصل را در کامشان فروریخت. جعفر از دلسوختگانی است که ۱۳۴۲/۱۱/۱۰ در نیریز، میان خانوادهای متدین غزل عشق را سرود و سری در میان سرها یافت. کودکی ساکت بود و محبوب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جعفر سجاديان »
بیا دست در دست هم نهیم و بر سمند راهوار عشق سوار شویم و به دوردستها سفر کنیم. به دیاری که در آنجا حسین (ع) به اشاره، هزاران عاشق سینه سوخته را بهسوی خود خواند و سرهای خونین آنان را بر زانوی خود نهاد و شهد شیرین وصل را در کامشان فروریخت. جعفر از دلسوختگانی است که ۱۳۴۲/۱۱/۱۰ در نیریز، میان خانوادهای متدین غزل عشق را سرود و سری در میان سرها یافت. کودکی ساکت بود و محبوب...
زندگینامه جانباز علیرضا تقریر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علیرضا تقریر فرزند حسین، در تاریخ 3/6/1343 در شهرستان نیریز در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش در استخدام ژاندامری بوده و به دلیل مأموریتهای محوله، بطور مداوم در شهر نیریز حضور نداشت. سالهای اول، دوم و سوم دبستان را در دبستان فرهمندی نیریز و سالهای چهارم و پنجم را در سروستان بپایان میبرد. دوره راهنمایی را در مدرسه ولی عصر(عج) نیریز گذراند و جهت ادامه تحصیل در دوره متوسطه وارد دبیرستان نواب صفوی نیریز شده و...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علیرضا تقریر فرزند حسین، در تاریخ 3/6/1343 در شهرستان نیریز در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش در استخدام ژاندامری بوده و به دلیل مأموریتهای محوله، بطور مداوم در شهر نیریز حضور نداشت. سالهای اول، دوم و سوم دبستان را در دبستان فرهمندی نیریز و سالهای چهارم و پنجم را در سروستان بپایان میبرد. دوره راهنمایی را در مدرسه ولی عصر(عج) نیریز گذراند و جهت ادامه تحصیل در دوره متوسطه وارد دبیرستان نواب صفوی نیریز شده و...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید اسماعیل سیارسامانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
مرغان صحرایی و بلبلان باغ و چمن، شکفتن غنچههای بهاری را با آواز دلنشین خود جشن گرفته و وزش نسیم بهاری، لالههای سرخ را در کنار شقایقهای زیبا به رقص واداشته بود. عطر گلهای محمدی با رایحه دلانگیز یاسهای سفید روح و جان را نوازش میداد. در گوشهای از شهرستان نیریز، و در میان خانهای باصفا، خانوادهای مذهبی و متدین، چشمانتظار شکفتن غنچه زیبای اسماعیل بودند. ۱۳۴۲/۱/۱۰ بود که شکوفا شد. با باغبانی پدر و مادر مهربان خود،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
مرغان صحرایی و بلبلان باغ و چمن، شکفتن غنچههای بهاری را با آواز دلنشین خود جشن گرفته و وزش نسیم بهاری، لالههای سرخ را در کنار شقایقهای زیبا به رقص واداشته بود. عطر گلهای محمدی با رایحه دلانگیز یاسهای سفید روح و جان را نوازش میداد. در گوشهای از شهرستان نیریز، و در میان خانهای باصفا، خانوادهای مذهبی و متدین، چشمانتظار شکفتن غنچه زیبای اسماعیل بودند. ۱۳۴۲/۱/۱۰ بود که شکوفا شد. با باغبانی پدر و مادر مهربان خود،...
پس از عملیات والفجر هشت از زبان دکتر حمید رضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
دکتر حمید رضا جمشیدی که سالها در پست معاونت بهداری رزمی جنوب به مجروحان عزیز جنگ خدمات شایانی نموده و در عملیات والفجر 8 مسئولیت بیمارستان فاطمه الزهرا(س) که تنها بیمارستان پشت خط عملیات مزبور بود را بعهده داشته در مورد عملیات شب 27/11/1364 میگوید:(2-P2-HAMID JAMSHIDI-3) پس از مرحله اول عملیات که شب 21/11/1364 انجام شد، شنیدم که بچهها قرار است در عملیات دیگری شرکت کنند. مدتی گذشت دیدم از مجروحین این عملیات خبری نشد. معمولاَ هر عملیاتی که...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
دکتر حمید رضا جمشیدی که سالها در پست معاونت بهداری رزمی جنوب به مجروحان عزیز جنگ خدمات شایانی نموده و در عملیات والفجر 8 مسئولیت بیمارستان فاطمه الزهرا(س) که تنها بیمارستان پشت خط عملیات مزبور بود را بعهده داشته در مورد عملیات شب 27/11/1364 میگوید:(2-P2-HAMID JAMSHIDI-3) پس از مرحله اول عملیات که شب 21/11/1364 انجام شد، شنیدم که بچهها قرار است در عملیات دیگری شرکت کنند. مدتی گذشت دیدم از مجروحین این عملیات خبری نشد. معمولاَ هر عملیاتی که...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید رضا شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد رضا شاهمرادي »
هوای غیر از سر برون کرده بود و مجنون صفت در پی لیلا شتاب رفتن داشت، جز به وصل نمیاندیشید و از سوختن بال و پر هراسی به دل راه نمیداد. 1/3/1344 آنگاه که دیده به جهان گشود نام «رضا» برای او برگزیدند تا رضای خود را از خالق هستی، بر رسیدن این تحفه گرانبها، اعلام کنند. محرومیت و کمی بضاعت باعث شد تا رضا از کودکی با رنج و سختی آشنا شود و زندگی در وادی محرومیت را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد رضا شاهمرادي »
هوای غیر از سر برون کرده بود و مجنون صفت در پی لیلا شتاب رفتن داشت، جز به وصل نمیاندیشید و از سوختن بال و پر هراسی به دل راه نمیداد. 1/3/1344 آنگاه که دیده به جهان گشود نام «رضا» برای او برگزیدند تا رضای خود را از خالق هستی، بر رسیدن این تحفه گرانبها، اعلام کنند. محرومیت و کمی بضاعت باعث شد تا رضا از کودکی با رنج و سختی آشنا شود و زندگی در وادی محرومیت را...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید سید جواد معصومی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سید جواد عزیز، آنگاهکه در مقابل قاب عکس روی طاقچه میایستم و چهره زیبای ترا به تماشا مینشینم، ناگهان ترنم صدای دلنشین تو در گوشم میپیچد و لبخند دلربایت، دلم را با خاطرات صاف و زلال تو پیوند میدهد. به گوشه گوشه خانه به یاد تو سر میزنم و دلم آرام میگیرد. سید جواد، ۱۳۴۷/۶/۲۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای روحانی، متدین و مذهبی دیده به جهان گشود و در کانون گرم خانواده الفبای زندگی را فراگرفت. سپس...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سید جواد عزیز، آنگاهکه در مقابل قاب عکس روی طاقچه میایستم و چهره زیبای ترا به تماشا مینشینم، ناگهان ترنم صدای دلنشین تو در گوشم میپیچد و لبخند دلربایت، دلم را با خاطرات صاف و زلال تو پیوند میدهد. به گوشه گوشه خانه به یاد تو سر میزنم و دلم آرام میگیرد. سید جواد، ۱۳۴۷/۶/۲۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای روحانی، متدین و مذهبی دیده به جهان گشود و در کانون گرم خانواده الفبای زندگی را فراگرفت. سپس...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا(حمید) رئوفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنان پرنده شدند و ز دسترس رفتند دفتر زندگی هر شهیدی را که میگشایی، در برگ برگ آن قصه عاشقی را باجان و دل میخوانی. قصه مجنونصفتانی که در پی لیلی، سر از پا نشناختند و بیمحابا بر آتشوآب زدند تا وصال محبوب را به دست آورند. ۱۳۳۸/۸/۲ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای روحانی و پیرو اهلبیت عصمت و طهارت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنان پرنده شدند و ز دسترس رفتند دفتر زندگی هر شهیدی را که میگشایی، در برگ برگ آن قصه عاشقی را باجان و دل میخوانی. قصه مجنونصفتانی که در پی لیلی، سر از پا نشناختند و بیمحابا بر آتشوآب زدند تا وصال محبوب را به دست آورند. ۱۳۳۸/۸/۲ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای روحانی و پیرو اهلبیت عصمت و طهارت...
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...